ستاره ی زمینی ام
پنجره را باز میکنم و چراغها را خاموش
نسیم خنک بهاری با صدای جیرجیرک ها که مانند شبگردهای قدیم هر از گاهی صدایشان همه ی کوچه راپرمی کند نوازشگر گوشم می شود
چشمانم را میبندم و با یادت رهسپار سفری بر بلندای سیاهی آسمان که ماهش مانند تو دنیایم را روشن کرده می شوم
هر چه بالاتر می روم و دورتر از تو می شوم جاذبه ات بیشتر می شود به همان اندازه که دور میشوم ازتو دوست داشتنم بیشتر می شود مانند کوهی که درـکنار آن ایستاده ای بزرگیش را نمیبینی هر چه دورتر میشوی بزرگی و ابهتش نمایان تر می شود .
از آن بالا در بین تمامی ستارگان زمین پرنور تری گویا فقط برای من سوسو میکنی و من با این خاطرات کودکی که هر کس ستاره ای در آسمان دارد در اندیشه ستاره ی زمینی ام ودر آغوش دوست داشتنت به خوابی عمیق میروم تا صبحگاه با صدای چکاوکان عاشق در آغوش گرمت بیدار شوم و زندگی شروع شود
#شوق دیدارت #چکاوک بهاری #ستاره ی پرفروغ #باید فوت کنی